امیر عباس کوچولو

سلام مامانی الان لالا نیستی داری ماشین بازی مککنی مامان قربونت بره یه دندون دیگه درآوردی مامانی تازه ایا ماکارونی می خوری بستنی می خوری ماست دوست داری دنت دوست داری دیروز یه اتفاق جالب افتاد بابایی شما رو کچل کرد انقدر ناناز شدی یه خاطره هم برات تعریف کنم که هفته پیش رفته بودیم لنگرود تو راه برگشت 2 تا خانم با هم دعواشون شد این بزن اون بزن ما هم ایستادیم تماشا که نی نی کوچولو ترسید و زد زیر گریه مامانی 10 دقیقه طول کشید تا آرومت کردم نمی دونستم این همه متوجه اطرافتی و گرنه نمی ایستادیم عزیزم  

  عزیز دلم مامانی الان دیگه ده ماهت شده! خدا رو هزار مرتبه شکر، ایشالا به مبارکی و سلامتی نی نی من الان یاد گرفته نانا بگه و می خواد کم کم چهار دست و پا راه بره عزیزم تازه ای یا دستتو به مامانی یا بابایی می گیری و بلند میشی! توپ بازی بلد شدی و اگه به به بخوریبه مامانی یا بابایی هم میدی، بچه مهربون و با احساسی هستی، کلوچه و بیسکوییت رو اول آرد می کنی بعد میخوری، بستنی دوست داری و از بیرون رفتن خوشت میاد، یه خبر جالب اینکه شیر رو با نی می خوری، ای بلا خوب یاد گرفتیا... دیگه اینکه تو اسباب بازی فروشیا پاتو می ذاری تو یه کفش که فلان چیز خوشم اومده، و اگه من برم گریه می افتی ماشین بزرگتو از همه اسباب بازیا بیشتر دوست داری و وقتی ...

خوشمل مامان! بالأخره انتظارا به پایان رسید و مروارید کوچولو جوانه زد! یعنی وقتی تو 9 ماه و 16 روزت بود. عزیزم! الان لالا کردی، مامان فدات بشه! موشم، مامان! تو این مدت که ننوشتم کلی بزرگ شدی، اونقدر بزرگ که دیگه نمیشه همشو نوشت، انقدر رفتارای قشنگ قشنگ داری که از ده تا وبلاگم بیشتره، عزیزم، امروز خیلی روز شیرینی بود، چون اتفاقی بالأخره گفتی ماما ، الان بابا میگی دد ، آب، آبه، گ گ ، آخ ، مم ، ببه، البته معنی شونو نمی دونی ولی وقتی بت میگم دست بده، دست میدی، میگم بیا میای، مخصوصا اگه ببه آورده باشم و گرسنه باشی، وقتی یه چیز بد مزه بدم با بوبو از دهنت بیرونش میکنی، با روروک همه جا میری و انگاری کم کم میخوای چهار دست و پا بری، خنده هات خ...